دنیای امروز تنیده در بی عدالتی ها و جاهلیت مدرن است٬ انسانیت دری نایاب و گرانبهاست که در کمتر وجودی می توان یافت؛ سخن از واژگان حق طلبی و دادخواهی است و در این عرصه، چه شاکله ای شایسته تر از ساختار هویتی وکیل را می توان یافت.
اهمیت جایگاه وکیل و وکالت در کلام وحی به کرات مشهود است،به عنوان مثال خداوند متعال در آیه 62 سوره زمر میفرماید:٬ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيل (خدا آفریدگار و خالق همه چیز و همه کس می باشد. و اوست که برای همه کس و همه چیز وکالت دارد. وکیل، نگهبان و حافظ است و در سوره مبارکه نساء آیه 132 آمده است: آنچه در آسمان ها و زمین است از آن خداست و خدا کافی است وکفایت می کند که وکیل و مدافع باشد بر همه چیز و همگان آنچه درآسمان ها و زمین است.
این چند آیه خود به جایگاه رفیع وکالت، دلالت دارد زیرا که وکیل را دارای جایگاهی رفیع و معنوی می داند که خود نشان از اهمیت و از سویی دیگر، شان و مسئولیت مهم آن است.
سیسرون٬ از بزرگترین خطبای مشهور روم در کتاب خود وکیل را چنین توصیف می کند: وکیل مرد صالح و درستي است که داراي اطلاعات قضايي بوده و بتواند با سلاست و جزالت بيان قضايا را بيان نموده و در سايه مشاوره و تنظيم لوايح کتبي و اظهارات خود حقوق مراجعت کنندگان را حفظ و يا آن که راسا” دعاوي طرفين را خود شخصا” رسيدگي نموده مانند يک نفر قاضي آنها را قطع و فصل نمايد.
در باور عامه مردم، وکیل مدافع حقوق از دست رفته و دستگیر آنانی است که ظلمی بر ایشان رفته و یا حقی از آنان ستانده شده است.
اکنون این پرسش به ذهن خطور می کند که در هنگامه تهدیدها و گاه تهمت چه کسی و یا چه ساختاری از جان وکیل حمایت خاص می کند؟ و یا چرا گاها به دلیل ابهام یا خلا در قانون و یا اجرای قانون باید شاهد تهدید و سوءقصد به وکلایی باشیم که با پذیرفتن پرونده های مخاطره آمیز جان شیرین خویش را در مواجهه با بداخلاقی ها و بدرفتاری های عده ای قرار میدهند؟
متاسفانه درایامی که گذشت، عده ای ناشناس با چهره پوشیده و مسلح به سلاح سرد ،به دفتر کار یک وکیل مجرب و استاد دانشگاه در مشهد وارد شده و به شدت، وی را مورد حمله و ضرب و شتم قرار دادند به طوری که با انتقال به بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت و مدتی را به استراحت اجبرای خواهد پرداخت.
چه شخص یا اشخاصی از این عمل شنیع بهره می برند؟ قطعا کسانی که تامین منافع خود را در به استخدام درآوردن مزدوان و ناجوانمردانی میبینند که با استفاده از تاریکی شب و از پشت به یک وکیل و استاد دانشگاه زبده ، حمله می کنند تا شاید از رسیدگی به پرونده شان ،دست بردارد بویی از انسانیت نبرده اند!
شخص یا اشخاصی که جرات می‌کنند تا با صدمه زدن به یک وکیل با تجربه ،خود را به خطر بیندازند ،آیا به این مساله نیدیشیده اند که مخاطبشان یکی از اعضای جامعه حقوقی و قضایی کشور است؟و یا شاید چنین پنداشته اند که مگر چه حمایتی از یک وکیل خواهد شد؟نهایتا وکیل دیگر پیگیر شکایتی خواهد شد که خود مدت ها زمان برده و زمینه را برای فراموشی این رخداد درطول زمان فراهم می آورد.
پیامدهای این اتفاق در میان طبقات مختلف جامعه چیست؟
این استاد دانشگاه در سر کلاس خود برای بیان این مهم که یک وکیل باید با جرات و شهامت در پی احقاق حق باشد را، چگونه به دانشجوی جوان خود می تواند بگوید؟ دانشجویی که اگر خبر حمله به استاد خود را نشنیده باشد حداقل با دیدن جراحت روی چهره استاد پی به عاقبت آینده پر فراز و نشیب حرفه خودش می برد.
مردمی که گاها دچار پرونده های سخت و پیچیده جنایی و مالی می گردند،متصور نخواهند شد که چه کسی با شنیدن این اتفاق ناخوشایند ، حاضر می شود جان خود را به خطر انداخته و از حق و حقوقات قانونی موکل خویش به عنوان وکیل خبره ، دفاع کند؟
شنیده شد درآن لحظه جمعی از دانشجویان ایشان که جدیدا پروانه وکالت خود را دریافت نمودند هم در صحنه جرح استاد مذکور حاضر بوده اند!
براستی تبعات روحی و روانی مشاهده و انتقال خبر این حمله ،در بین جامعه حقوقی و وکلای جوان و تازه وارد به این عرصه خطیر چه خواهد بود و افکار عمومی چه واکنشی به آن نشان خواهد داد؟
وکیل و قاضی دو بال فرشته عدالت هستند و از این رو این نکته مهم است که اگر اقدام عاجلی صورت نگیرد باید منتطر شنیدن خبرهای ناگوارتر از این هم در آتیه باشیم که امیدواریم با اقدامات حقوقی و قضایی مناسب ،برخورد مناسبی با عامل یا عاملین این قبیل رخدادها صورت پذیرد تا شاید مرهمی باشد بر تن و جان جامعه حقوقی.
محسن مجتبی پور / تابناک رضوی
