به گزارش تابناک خراسان رضوی، روستای کلاته سرهنگ در مجاورت شهر مشهد مقدس در دره ای خوش آب و هوا واقع شده است که همین خوش آب و هوایی و سرسبزی و طراوت چشم طمع زمین خواران را به آن دوخته تا برای تاراجش نقشه بکشند و در حصار برج و ویلاها گرفتارش کنند و انگار دادرسی نیست برای اهالی مستضعف و محروم این روستا که پس از زندگی نسل اندر نسل در این منطقه دردمندانه میگویند : روستایی هستیم و زورمان
نمیرسد!
و اما تصاویر دغدغه مندانه اینستاگرام لیلا کوچکزاده از وضعیت اهالی این روستا حاوی زیبایی هاییست که تصور از دست دادنشان هم گلوی انسان را سخت میفشارد.
روزنامه شهرداری مشهد در 12 خردادماه امسال در گزارشی به برخی درد دلها و گلایه های مردم مستضعف روستای کلاته سرهنگ اشاره کرد که به بهانه این اینستاگرام تقدیم میشود:
... توقف بعدی ما در
روستای کلاته سرهنگ است. یکی از روستاهای قدیمی این منطقه - ارتفاعات جنوبی مشهد -
که اهالی آن دیواربهدیوارِ یکی از مجتمعهای مرتفع، گوسفندانشان را
پرورش میدهند.
حاجاکبر، ریشسفید روستاست. او زیر یک درخت توت، در
فاصله نوشیدن یک فنجان چای زغالی به ما توضیح میدهد که ؛
« ما نسلاندرنسل
ساکن این روستا بودیم؛ اما در این چند سال زندگیمان زیر و رو شد. ماجرا هم
از آغاز عملیات ساختوساز در ارتفاعات مشهد توسط شرکت ساختمانی و
پیمانکاری آغاز شد. یکی از همان روزها نامه آوردند که بروید دادگاه تا
تکلیفتان مشخص شود. گفتیم: تکلیف چیست؟ گفتند: زمینهایتان را بگذارید و
بروید، شما غاصب هستید.»
او میگوید که در این سالها جنجالهای زیادی
را از سر گذراندهاند. کابلهای برقشان را به دفعات دزدیدهاند. آب شرب
روستایشان به ضرب دعوا، یکروزدرمیان و با یک تانکر تامین میشود. سقف
خانهشان اگر بریزد و بخواهند تعمیرش کنند، ماموری پیدا میشود و هشدار
میدهد که اجازه ساختوساز ندارند. حتی بر در نمازخانهای که ساختهاند،
قفلی زده شده، چون وقتی اجازه بهرهبرداری میخواستند، به آنها گفته شده
زمین نمازخانه باید بهنام سازمان اوقاف و امور خیریه سند بخورد تا مجوز
استفاده بدهند. عرصه چنان بر آنها تنگ شده که فقط ٢٢خانوار در این
روستا باقی مانده و بقیه، راه شهر را پیش گرفتهاند. حتی مدرسه هم نداریم،
فرزندانمان اگر بخواهند مشقی بگیرند، باید راهی شهر شوند. یکی دیگر از
اهالی روستا برایمان میگوید: در طرح کلان شهر مشهد برای روستای
کلاتهسرهنگ کاربری فضای سبز تعریف شده است.
ما که روستایی هستیم و زورمان
به طرحهای ملی نمیرسد. حاضریم از اینجا برویم؛ اما معادل مساحت زمینها و
باغهایمان در نقطه دیگری به ما زمین بدهند. او همچنین متذکر میشود:
سالها قبل، عدهای که میدانستند قرار است برای ارتفاعات مشهد چه اتفاقی
بیفتد، آمدند و زمینهای روستاییان را
مفت خریدند، همانها بعدا اراضی تحت
اختیارشان را با قیمتی چندبرابر به شرکت مجری طرحهای ساختمانی در این
محدوده فروختند. عملا کار آنها باعث شد تا شانه به شانه روستا،
ساختمانهای مرتفع قد بکشند...
یاد آن آموزه جاودان مولا علی (ع) می افتم که در عهدنامه خود به مالك اشتر توصيه مي كنند؛
« به
كارهاي افرادي از طبقه محروم كه به تو دسترسي ندارند رسيدگي كن، همانها كه
ديده ها آنان را كوچك مي شمارد و مردان و اطرافيانت آنها را حقير و كوچك به
حساب مي آورند…
مقداري از وقت خود را به كساني كه نيازمندند و تظلمي دارند اختصاص بده كه
خود را براي كار آنان فارغ ساخته باشي ... به سپاهيان و دربانان و نگهبانان خود سفارش
كن كه مانع ورود آنها نشوند تا سخنگوي ايشان بدون لكنت زبان و ترس حرفش را
بزند كه من از رسول خدا (ص) بارها شنيدم كه مي فرمود: «
مردمي كه ضعيفشان
نتواند بدون ترس و لكنت زبان حقش را از قوي بگيرد روي سعادت و پاكيزگي را
به خود نخواهد ديد.»