گفتگو با محمدحسین انصاری‌نژاد، شاعر اهل بیت
حجت‌الاسلام محمد حسین انصاری‌نژاد، شاعر بوشهری توانمند آیینی کشور است. او تا امروز برگزیده کنگره‌های شعرِ انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر، توحید و ... بوده است.
کد خبر: ۷۹۸۴۵
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶ 20 August 2015
به گزارش تابناک خراسان رضوی به نقل از شهرآرا، حجت‌الاسلام محمد حسین انصاری‌نژاد، شاعر بوشهری توانمند آیینی کشور است. او تا امروز برگزیده کنگره‌های شعرِ انتظار، اندیشه مطهر، شعر اشراق، کویر، توحید و ... بوده است. «اجاق کوهپایه»، «مکاشفه‌های رنگ‌رنگ» «پشت سایه‌ها»، «زمزمه کاشی‌ها»، «باغ سحرخیز» و ... برخی ازمجموعه شعرهای اوست که بر دو عنوان از این مجموعه شعرها محمدکاظم کاظمی و مرتضی امیری اسفندقه مقدمه نوشته‌اند.

انصاری‌نژاد درباره حال و هوای اشعار رضوی‌اش می‌گوید: «با خودم شعری به پابوس امام آورده‌ام/ هشت بند گریه را در این مقام آورده‌ام» این غزل با دو غزل دیگر را، درصحن حرم، چشم بر ضریح قدسی امام هشتم زمزمه کردم. حس و حال حرم، انگیزه اصلی سرایش و تراوش این غزل بود. غزل را ظرف چند دقیقه قدم زدم و سرودم. من در مسیر حرکت به مشهد هم، در حین عبور از جاده یزد که به طریق‌الرضا(ع) مشهور است یک قصیده و دو، سه غزل سروده‌ام که اینگونه آغاز می‌شود؛ «از همین جاده، شبی رد شده ناگاه امامی/ ماه با هلهله اینجا زده گل‌چرخ تمامی...» ترنم شعر درحرم راحت‌تر است و شعر از رایحهای‌متفاوت سرشار می‌شود.

حجت‌الاسلام محمد حسین انصاری‌نژاد، شاعر آیینی بوشهری

او با اشاره به بیت «ای كمیت و دعبل و عطار در دربارتان/ برگ سبزی تحفه در اینبار عام آورده‌ام» می‌گوید: شاعران آیینی ادامه‌دهنده‌ راه شاعران بزرگ هستند و باید در این راه قواعدی را رعایت کنند. شعر رضوی، همانند دیگر شاخه‌های شعرآیینی، ادب و آدابی لازم دارد که باید دقیق، رعایت شود. شعررضوی باید علاوه بر هنرمندی‌های زبانی و بهره‌وری از بدایع هنری و چشم‌دیدهای تازه، با عناصر زندگی و دردها و سرگردانی‌های انسان امروز گره بخورد. آموزه‌ها و تعالیم امام هشتم(ع) که دستورالعمل زندگی است را به مخاطبان انتقال دهد.

به عبارتی دیگر، شعر آیینی به جای موضوع مذهبی باید موضع مذهبی داشته باشد. کلمات کلیدی شعر رضوی در حال و هوای شعر رضوی ناخودآگاه به آشیانه ذهن شاعر می‌آیند. این کلمات، چون کبوتران سپیدی هستندکه می‌شود بال‌زدن‌شان را حس کرد.

اما شعر

با خودم شعری به پابوس امام آورده‌ام

هشت بند گریه را در این مقام آورده‌ام

روی دستم میبرم تركیب‌بندی تازه را

زیر ایوان شعرهایی ناتمام آورده‌ام

خلسه‌ نقاره‌ها را دائما حس می‌كنم

محو در گلچرخ‌ها شور مدام آورده‌ام

آن‌طرف‌تر بانگ نوشانوش سقاخانه‌ای‌ست

دست‌افشان باده‌ای‌ روشن به جام آورده‌ام

آمدم مست از مسیر روشن باب‌الجواد(ع)

یك زیارت‌نامه باران با سلام آورده‌ام

حس آهویی غریب و نیمه‌جان دارم كه باز

با گلویی تشنه تا اینجا دوام آورده‌ام

چشم‌هایم بر رواق امشب گل‌افشان می‌شود

شبنمی تا روضه‌ دارالسلام آورده‌ام

بر نشابور ایستادی با احادیث ولا

از قدمگاهت چه نوری گام‌گام آورده‌ام

ای كمیت و دعبل و عطار در دربارتان

برگ سبزی تحفه در این بار عام آورده‌ام

نسخه‌ای‌ بنویس از دارالشفایت یا امام

با خودم از چشم بیماری پیام آورده‌ام

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار