کد خبر: ۹۲۱۳۹
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۷ 10 September 2015

وقتی که ساعات معتنابهی از عمر مردم در شبکه های موبایلی می گذرد دیگر حرف و حدیثی بر ضرورت حضور مؤثر نیروهای حزب اللهی در این فضا باقی نمی ماند اما در عین حال، آسیب های نامحسوسِ حضور در این شبکه ها به قدر جدی و خطرناک است که نمی شود بدون نگرانی، دیگران را به آن توصیه کرد.


*    رواج دروغهایی که در فضای حقیقی بازتاب فیزیکی به همراه آورده اند؛
*    پایین آمدن سطح نمرات و بازدهی دانش آموزان؛
*    شیوع توهین به افراد حقیقی و حقوقی؛
*    تضعیف ارتباطات انسانی و خصوصاً خانوادگی؛
*    هدررفت زمان خارج از توان مدیریت انسانها؛
*    تضعیف اتحاد بین مردم؛
*    و...
از جمله نشانه ها یا اتفاقات نامبارکی است که بعد از رواج شبکه های اجتماعی دو چندان شده اند.

چه باید کرد؟
آنچه می خوانید چند تجربه شخصی هستند که شاید به کار چند نفر دیگر نیز بیاید. اگر مفید دانستید ارسال آن به دیگران خالی از لطف نخواهد بود:

1-    خطر اصلی: تبعات امنیتی یا عواقب فرهنگی؟
باب شده است که برخی ها از جاسوسی بودن و نا امن بودن شبکه های اجتماعی سخن بگویند و حزب اللهی را از ورود به این فضا منع کنند. دغدغه ی امنیت داشتن قابل درک است اما ترک شبکه های موبایلی پاک کردن صورت مسئله است. تاکنون تبعات روانی، رسانه ای و فرهنگی شبکه های اجتماعی به مراتب بیشتر از عواقب امنیتی آن بوده است و این حوزه بیش از سایر فضاها نیازمند حضور «عمار» و «حقیقت پراکنی» است.
باید ملاحظات امنیتی را مد نظر داشت ولی حتماً باید به تلاشهایی که برای منع حزب اللهی ها از این ابزار رسانه ای پر رونق می شود به دیده تردید نگریست.

2-   تولید و توزیع محصول به جای تحلیل و بحث:
گروه هایی که در آنها «بحث و تحلیل و مناظره» حاکم است معمولاً کمتر محل مراجعه هستند. حتی در همان گروه ها نیز مخاطبان بحث ها بسیار اندک هستند و داغ ترین مناظرات بیش از 20 مخاطب ندارند. دلیلش البته واضح است. گروه ها زیادند و وقت ها کم. و وقت کم صرف خواندن بحث های عمدتا جدلی نمی شود.
بهتر است وقت خود را صرف تولید محصول و توزیع آنها کنیم، همان کاری که جناح مقابل می کند. آنها تمرکزشان را بر توزیع اشعار، متون مینیمال و کوتاه، داستانک ها، تصاویر ساده و کلیپ های کوتاه هم حجم گذاشته اند. نمی شود آنها یک کاریکاتور منتشر کنند و حرفشان را در اولین نگاه به بیننده منتقل کنند ولی ما در جواب از صدها و هزارها «کلمه» استفاده کنیم. چه خوب است که ما هم هزارها کلمه را به یک کاریکاتور تبدیل کنیم، یعنی جواب موشک با موشک.

3-    تشکیل تیم های تولید محتوا
جبهه ی مقابل با تمام قوا سعی می کند تولیدات دهها سال نیروهای خودش را به قالبهای قابل ارائه و نشر در شبکه های اجتماعی در بیاورد و در این راه از دروغ و فریب هم ابایی ندارد. تنها راه برای ما این است که ما نیز همین کار را بکنیم. تیم های تولید محتوای شبکه اجتماعی بسازیم و تولیدات 30، 40 ساله جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را متناسب با نیاز روز در این شبکه ها  تزریق کنیم.

4-    پرهیز از انتشار مطالب غیرموثق
می شود به قدرت ادعا کرد مطالب شبکه های اجتماعی (خصوصاً مطالب سیاسی آن) کذب هستند مگر اینکه خلاف آنها ثابت شود. همه این را تجربه کرده ایم و نیاز به توضیح نیست.

5-    واقعیت به جای تخیل
شبکه های موبایلی به شدت انتزاعی، توهمی و دور از واقعیت هستند. روزانه شمار زیادی محتوای غیرواقعی در قالب جک، داستان کوتاه، مینی مال، عکس و... در شبکه های اجتماعی دست به دست و سبب می شوند فعالان این شبکه به توهمی ناآگاهانه مبتلا شوند، احساس می کند این دنیای کوچک شبکه موبایلی تصویری از همه دنیا و این اعضای گروه ها، نماینده همه مردم هستند. این توهم به قدری شدید است که گاهی در یک موضوع چالش بر انگیز در شبکه های اجتماعی از هر 10 نفر، 8 تایشان موافق نظر گروه الف هستند ولی در فضای واقعی (مثل تاکسی ها)، فقط 2 نفر از هر 10 نفر این چنین اند.
هر چه بتوانیم خاطرات واقعی و روزانه خودمان و اخبار اطراف خود را به این شبکه ها ببریم به در هم شکستن این فضای توهم آمیز کمک کرده ایم.

6-    آسیب های فردی در بیخ گوش ما
سبک زندگی شوخی بردار نیست. چه آن آدم لامذهب و چه منی که به خدا اعتقاد دارم اگر هر کداممان بخواهیم معتاد به شبکه های اجتماعی بشویم و بیش از حد غرق در این دریای توهم غرق شویم باید نگران تضعیف روابط خانوادگی خود باشیم، همینطور سست شدن عقیده و ایمانمان و همینطور اتلاف زمان هایی که دیگر بر نمی گردند و در آینده افسوسشان را می خوریم.

7-    تکنولوژی در خدمت انقلاب
شبکه های اجتماعی را در در خدمت انقلاب در بیاوریم. کاهش هزینه ها، تسهیل در ارتباطات، توزیع بهتر و راحت تر تولیدات جبهه فرهنگی، تشکیل گروه های مشورتی، و... از مزایای شبکه های اجتماعی هستند که می توانند در خدمت جبهه فرهنگی انقلاب و فعالان فرهنگی قرار گیرند.

8-    مراقبت در ثبت و آرشیو تولیدات
تلاشهای امروز شما در جبهه فرهنگی، بخشی از تاریخ بزرگترین انقلاب تاریخ است و چند ده سال دیگر حتماً از سنگ ها و جواهرات و عتیقه‌جاتِ 3 هزار سال قبل بیشتر می ارزند و تأثیر می گذارند. اما شبکه های اجتماعی در حفظ محتواها و ایجاد دسترسی برای آنها (در میان مدت و  بلندمدت) بسیار ضعیف هستند. اگر تولیداتی داریم حتما در کامپیوتر و ترجیحاً در سایت و وبلاگی ذخیره کنیم.

9-    تشکیل گروه های بومی (فامیلی و خانوادگی، محله ای، مسجدی، شهری و...)
یکی از راه های واقعی تر کردن شبکه های موبایلی و مبارزه با توهمات آنها، تشکیل گروه های بومی است. در گروه های بومی، کاربران بهتر می فهمند که چند به چند هستند و فضای روشنفکری یا معاندان و... چند درصد از اعضا را تشکیل می دهد. ضمن اینکه حضور خانواده و فامیل در گروه، مثل یک محافظ عمل می کند و جلوی انتشار خیلی از محتواهای مضر را می گیرد.

10-  بیشتر کتاب بخوانیم!

حضور مداوم در شبکه های اجتماعی (ولو در گروه های حزب اللهی و حتی به شرط اطمینان از درستی و صحت مطالب) خطر سطحی شدن، جزئی نگری و غرق شدن در انبوه اطلاعات و اخبار را به دنبال دارد. چنین کسانی از یک طرف توان تحلیل خود را از دست می دهند و نمی توانند از بالا و به صورت کلان مسائل را تحلیل کنند و از طریف دیگر به خاطر کسب اطلاعات زیاد، متوجه ضعف خود نیستند. در واقع این اطلاعات همچون یک حجاب عمل می کند.

از این رو باید مراقب بود در کنار استفاده فرهنگی (و در حد ضرورت) از شبکه های اجتماعی، ارتباط ما با متون اصلی (مقالات، یادداشتها و مهمتر از همه کتابها و منابع مرجع) قطع نشود.

اگر مجبوریم بیشتر در شبکه های اجتماعی باشیم و در عین حال نمی خواهیم در یک چرخه بسته اطلاعات جزئی غرق شویم پس بیشتر کتاب بخوانیم و بیشتر به منابع و متون اصلی رجوع کنیم.

محمد کاظم کاظمی (شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی)
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار