تمام جزئیات نشان از یک صحنه خودکشی داشت و تقریبا همه متقاعد شده بودند که این زن خودکشی کرده است؛ اما مقام قضایی و کارآگاهان با گذاشتن انگشت بر روی چند نقطه از ماجرا به گرههای کوری در این پرونده رسیدند.
با دستورات مقام قضایی، تحقیقات کارآگاهان پلیسآگاهی ادامه یافت و همه منتظر نتایج بررسیهای پزشکی قانونی بودند که نتایج این بررسیها همه را شوکه کرد و ظن کارآگاهان را دوباره برانگیخت.طبق اعلام پزشکیقانونی، زن جوان قبل از آنکه به دار آویخته شود، خفه شده بود و اظهارات همسایگان که شاهد اختلافها و مشاجرات همیشگی این زوج بودند، موجب شد تا شوهر این زن جوان بهعنوان متهم درجه اول بازداشت شود.
مرد در تحقیقات، ابتدا منکر همهچیز بود و مدام تاکید داشت که آنروز خانه نبوده است؛ اما آثار خراشیدگی روی گردنش که هیچ دلیلی برای آن نداشت، گویای واقعیتهای وحشتناکی بود که او در سینه مخفی کرده بود.مرد در مقابل کارآگاهان زبده پلیس آگاهی مقاومت میکرد؛ اما درنهایت در مقابل شواهد موجود راهی جز بیان حقیقت پیش روی خود ندید و اعتراف کرد: «اختلافات من و همسرم سالهاست که ادامه دارد. آنروز هم در منزل بودیم که دوباره بحثمان شد و در اوج عصبانیت همسرم را با روسریاش خفه کردم و با صحنهسازی میخواستم این تصور را به وجود بیاورم که او خودکشی کرده است.»