کد خبر: ۹۹۵۷۰
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۱ 23 September 2015

مالک رضاییکنگرۀ عظیم

اخبارهمایشها و نشستها وبرخاستها در گوشه وکنار جهان زیاد است.ائتلافها واتحادهایی که گاهی از هم دور و گاهی به هم نزدیک می شوند. همیشه چنین بوده است. ازخیالی جنگشان و صلحشان، وز خیالی نامشان وننگشان.

اما این یادداشت از همایش سالیانۀ دیگری سحن می گوید که نقش اول و برجستۀ آن برای همیشۀ تاریخ، ابراهیم است، و در کنار او هاجر،آن ملکۀ آسمانی که به افتخار همسایگی نزدیک خانۀ خدا نائل گشت. به قدری نزدیک که متصل به کعبه درمرکز طواف عاشقان قرارگرفت. کنیز مطرود زمانه که به تقدیری، حتی از حمایت همسر مهربان خود نیز محروم گشت و بی پناه و خسته درجستجوی آب برای فرزند تشنه لبش، چنان شعله ای از درون جانش برخاست که بحر بخشایش به جوش آمد و زمزم معجزه آسا زیر پای طفل شیر خوارش پدیدار گشت.

از كنگرۀ عظيم حج در «منا» می نویسم، که اسماعيل در آن به قربانگاه رفت،اما ناگهان ندای آسمانی «فدیناه بذبح عظیم» به گوش پدر پیر و پیغمبر رسید و جشن بزرگ برپا شد. اما از واقعه ای نمی نویسم، که وارث بزرگ ابراهیم، ترك منا گفت تا حریم حرم از چکاچک شمشیر بیعت خواهان ظلم و ستم حفظ شود، و خون خدا درجای دیگری ندای عشق سر دهد.

«منا» دیگر جشنی به دنبال نداشت ، عاشورا را در پی داشت، اما، شرح این هجران و این خون جگر، این زمان بگذار تا وقت دگر.

از خودمان می نویسم، که با توان محدود خود در نمايش عظيم حج شركت جسته ايم. لباس زندگی از خود برگرفته ایم و لباس احرام بر تن کرده ایم تا دنباله راه بزرگان گيريم و نقش آدم و ابراهيم و هاجر و اسماعيل و ... را به تنهايي ايفا كنيم. «طواف» کنیم در جستجوی معبود، هفت بار و بيعت با دست خدا، حجر الاسود، هفت بار و «سعي» بین صفا و مروه در جستجوی آب و زندگی، آن هم هفت بار.

همه هفت بار، عدد کثرت ، نشانی از بی پايانی، نشانی از بی نهایتی. اما کار به اینجا ختم نمی شود. راه «عرفات» در پیش است.

راه معرفت به خود و خدای خود، در کجا؟ در محل هبوط آدم. اینجا درنگ کن و مده دامن امید ازدست ،دولتی هست که یابی، سرراهی گاهی.

وسپس «مشعر»، قرارگاه درک و شعور و آنگاه «منا» و نبرد با «ابلیس».

اما فرمان حرکت با «خورشيد» است. چشم را با روشنایی خوی کن و گرنه، خفاشی نظر آنسوی کن.

ظلمات است ، بترس از خطر گمراهی. فرمانده بزرگ این عرصه، نور است. توقف کن در«مشعر» تا طلوع نور و حركت کن به سوی «منا» با طلوع نور. چه فرمانده پر قدرتي است اين خورشید، که اقیانوسی از انسان ها برای حرکت، چشم به فرمان اوهستند. بایستند یا حرکت کنند!

حالا جنگ با «ابليس» آغاز شده است. اما کار، باز هم تمام نیست. «با نبی اندر جهاد اکبریم.» جهاد بزرگ باقیست، جهاد با نفس، قربانی کردن نفس، اما با نماد گوسفند. به تعبیر زیبای شریعتی، آن دلیر شیرین سخن «چنانچه نفس خود را کشتی، قربانی کردی و تقربی یافتی و اگر فقط گوسفندی را کشتی، قربانی نکردی، قصابی کردی.»

به پايان نمایش با شکوهی که کارگردانش خداست، نزدیکیم. افتخار بازیگری این نمایش را به من و شماداده اند. آن هم نه به اعتبار پول و مقام و منصب و پوست و رنگ و نژاد و خون و چه میدانم، صدها عرضیات دیگر که ما را اسیر خود ساخته است ، بلکه به اعتبارجوهر انسانیت که از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد گشته است. تمام شد، «حاجی» شدی.

سرافرازاز انجام نمایش پرعظمت به جمع حاجيان پیوستی. حالا گفتگو کن با حجاج تمام عالم، در کنگرۀ «منا». در کنفرانس بزرگ اسلامی. نه کنفرانس سران، بلکه کنفرانس امت. فراموش نکن که طوافی ديگر باقی است تا به زندگی برگردی، اما عجله ای در کار نیست. فعلا در« منا» هستی و تا زماني كه در منایی، موظف به جنگی. جنگ با «ابليس» را پایانی نیست.

در عین حال، در همايش بزرگ «منا» شرکت کن و با حجاج ديگر گفتگو كن. حاجی عيدت مبارك. از کجا می آیی؟ از تونس، نيجريه، تركيه، مصر، سوریه، عراق یا .....؟ راستی کاردخالت های بیگانگان در کشورتان به کجا کشید؟ جنگ فرقه ای و کشت و کشتارتان تا کی ادامه خواهد یافت ؟ چرا در مورد همدیگر دچار این همه سوء تفاهمید؟ آیا میدانید که روح پیغمبر از این اعمال شما رنجیده است؟ خاتم انبیا به گلشن هستی باغبان رئوف است، مگر نمیدانید که اگر به باغ، آسیبی رسد، باغبان، بیش از همه می رنجد؟ بیش از همه می نالد؟!

آیا شما رنجیدگی و آزردگی رحمه للعالمین را ازآسیبی که به باغ هستی امت رسیده است، احساس نمی کنید؟ نکند دست بیگانه ای در کار است که مانع فهم درستشما از حقایق گشته است؟ و....

گفتگو کن با حجاج عالم در كنگرۀ «منا» كه در فقدان گفتگو، سوء تفاهم ها بيشتر هم خواهد شد، فاصله ها گسترده تر و دشمنی ها عمیق ترهم خواهد شد. تو واقعي ترين سفير فرهنگي ملت خود هستی «حاجی». و مراد از مستطیع بودن تواستطاعت فکر و فرهنگ توست نه استطاعت درهم و دینار تو. آنرا که خیلی ها دارند.

دامنۀ سخن بر چینم . زین قصه ، هفت گنبد افلاک، پر صداست و از این دریای بیکران، در کوزۀ محدود بضاعت و حجم کوتاه این یادداشت ، جز اندکی نگنجد. گر بریزی بحر را در كوزه ای، چند گنجد مگر؟ قسمت يك روزه ای! قسمت یک روزۀ من از این بحر بی انتها همین است. یقین که قسمت شما بیشتر است. انشالله

امّا اجازه دهيد در خاتمه از برخي آفتها نيز سخنی بگويم ولحظاتي را ياد آور شوم كه چگونه دلارهای حاجي ایرانی در بازارهاي عربستان به صورت پول بی زبان و توسط خريداران نا آشنا به زبان فروشندگان، تحويل مكاراني مي شود كه جز تحقير وكلاه برداري، متاعی تحويل نمي دهند.

به نظر شما در این معامله، شعور جمعي کدام ملت به یغما میرود؟ كاروان ها براي غلبه بر اين معضلات به تركيب بیشتری ازافراد تحصيل كرده وآشنا به زبان های بين المللي نياز دارند كه به كمك آنها فلسفۀ حج، رنگ و بوی حقیقی به خود گيرد .و حاجيان ما از بازارهای مکاره که با هزاران رنگ و لعاب ،همچون دامی، پيش پايشان گسترده اند رهايی يابند.

چشم انتظار حجاج عزيزمان مي مانيم كه با سوغاتی از معرفت به وطن بازگردند. سوغاتي كه از هاجر و ابراهيم و اسماعيل و پيغمبر رحمت و خاندان نبوت نشاني به خود گیرد و زمزم معجزه آسای پای اسماعيل و«سعی» هاجر را به گوهر اشك معرفت بیاميزد و با گفتار و رفتاری دلنشين تحويل مستقبلين و منتظرين دهد. آری سوغات واقعي حج، «زمزم» است، هديۀ خداوند بر هاجر و اسماعيل كه افتخار همسايگی با خانۀ خدا را يافته اند.

عیدتان مبارک


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
علیرضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
بند بند این یادداشت زیبایی خود را دارد
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
تبریک متقابل عید به استاد رضایی حداقل وظیفه اینجانب به عنوان یکی از دانشجویان ایشان بابت قدردانی از این نوشته شیوا ودلنشين او ست .این مقاله هم مثل همه نوشته های ایشان شیوا و دلنشین
یکی از یکی شیوا تر و زیباتر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
چهار بار خواندم تا به خوبی در یابم عمق یادداشت را
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
با تشكر از حاج آقا رضايي و قلم فرسايي ايشان اميدوارم حج گذاران صرفا به اعمال ظاهري حج اكتفا نكنن و به قول ايشان گوهر معرفت حج را نيز بدست آورند..
سيامك
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
با تشكر از حاج آقا رضايي و قلم فرسايي ايشان اميدوارم حج گذاران صرفا به اعمال ظاهري حج اكتفا نكنن و به قول ايشان گوهر معرفت حج را نيز بدست آورند..
ایرانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
اما فرمان حرکت با «خورشيد» است. چشم را با روشنایی خوی کن و گرنه، خفاشی نظر آنسوی کن.
آفرین بر قلمت.آفرین بر توانمندی هایت.آفرین بر نبوغت.
مالک رضایی عزیز لذت بردم.می ارزد چندین بار هم بخوانم
حمید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
متن بسیار عالی است.
کلام اله اکبرزاده نیاری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۴
بنام خدا
واقعه دلخراش منا بر همه مسلمین جهان تسلیت باد .
مطالب حاج مالک بقدری غنی و قوی است که نیازی به تایید و تکمیل ندارد .
افرادی مثل من برای اینکه زیبا دیده شوم در کنار منظره زیبای قلم مالک رضایی عکس میگیرم .
استاد رضایی قلم و قدمت همیشه جاری و مستدام باد ...
کلام اله اکبرزاده نیاری
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۴
منا دیگر جشنی بدنبال نداشت
این سخنی است که در مقاله ات هم وجود دارد
منا دیگر جشنی بدنبال نداشت عاشورا را در پی داشت .اما شرح این هجران و این خون جگر ، این زمان بگذار تا وقت دگر
از امروز منا هم بنویس استاد
غلامرضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
استادعزیز مقاله ات مثل همیشه زیبا ودلنشین بود
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار