کد خبر: ۱۱۱۶۷۷۳
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۱ 26 July 2023

تابناک رضوی: ضمن تشکر از شما برای این کار مثبت و موثری که در راستای جهاد تبیین و روشنگری جامعه نسبت به مسائل انجام می‌دهید، امکان دارد برای بعضی ها ابهاماتی در خصوص سوالی که پیرامون دلایل حضور ایران در سوریه مطرح کردید وجود داشته باشد، قرار است در این خصوص مطالبی عرض کنم :

برای پاسخ به این سوال لازم است قدری در خصوص جغرافیا و همچنین گذشته‌ی تاریخی کشورمان صحبت کنیم. هزاران سال پیش، اجداد ما در زمین، انسان‌های باهوشی بوده‌اند و این باعث شده که مهمترین گذرگاه‌های روی کره زمین و نقاط تقاطع تمدن‌ها در اختیار ایرانیان باشد. اگر نقشه کشورمان را درگذشته و حتی در ۲۰۰ سال گذشته بررسی کنیم، مشاهده خواهیم کرد که تنها راه عبور بین شرق و غرب جهان، منطقه فلات ایران است. تنها با یک نگاه ساده به نقشه می‌توان دریافت که ما در قسمت شمال با دریای خزر مواجهیم که تا بیش از ۲ هزار کیلومتر به سمت شمال تا کوه‌های اورال در روسیه و سرزمین‌های سردسیر شمالی کره زمین ( سیبری) امتداد دارد. در گذشته دور که ارتباطات هوایی و همچنین دریایی تکامل پیدا نکرده بود، عبور از خشکی یک مزیت و یک نیاز حیاتی برای انسان ها در شرق و غرب عالم محسوب می شد. حتی بعد از قرن ها باز در دوران معاصر و در عصر حاضر هم مشاهده می کنیم که کشور چین که یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی در عرصه جهانی و همچنین می‌توان گفت قدرت نوظهور در آینده است، صدها میلیارد دلار را هزینه میکند برای اینکه مسیر شرق به غرب جهان را که عمدتاً هم از مناطق خشکی‌های جهان میگذرد احیا نماید( مسیر تاریخی جاده ابریشم). همچنین در قسمت جنوبی ایران ملاحظه می‌شود که خلیج فارس و دریای عمان به آبهای اقیانوس هند و اقیانوس آرام که به اقیانوس منجمد جنوبی وقطب جنوب کره زمین ختم می شود، اتصال پیدا می‌کنند. بنابراین تنها نقاط قابل عبور و مرور، سرزمین ایران و فلات ایران است.
هر چند که مسیرهای دریایی در این ۲۰۰ سال گذشته توسعه پیدا کرده و بخش عمده ای از حمل و نقل دریایی جهان در حال حاضر از آبراهه‌های بین المللی انجام میشود، ولی کماکان در شمال شرقی، شمال غربی و شرق ایران کشورهایی هستند که به دریاهای آزاد راه ندارند(8کشور) و کشور ما به عنوان پلی بین کشورهای محصور در خشکی و آبهای آزاد بین المللی ایفای نقش میکند و خواهد کرد.
این مواردی که عرض کردم، بخشی از شرایط خاص و مزیت‌های کشور ما است و همچنین اگر قدرت لازم را برای بهره برداری از این مزیت ها نداشته باشیم این موقعیت ممتاز می تواند یک تهدید جدی برای ما به حساب آید که متاسفانه در اغلب صفحات تاریخ شاهد وقوع حوادث تلخ و تجزیه کشور ناشی از ضعف حاکمان و بی‌مسولیتی طبقه‌ی نخبه کشور بوده‌ایم.
موضوع دیگری که لازم است بدانیم این است که وحدت جغرافیایی به صورت طبیعی در ایران بزرگ فراهم بوده است؛ بدین معنی که مرزهای امنیتی کشور ما که در گذشته‌های دور یا نسبتاً دور با مرزهای جغرافیایی ما هماهنگ بوده است. یعنی درغرب دریای خزر رشته کوه های قفقاز بزرگ و در قسمت شرق مرزهای فعلی افغانستان و چین یا هند و پاکستان با چین مرزهای طبیعی امنیتی ایران بودند. در جنوب می‌بینیم که سرزمین یمن فعلی در ایران قدیم به عنوان یک بارانداز و پایانه برای بازرگانان ایرانی برای مبادلات اقتصادی با سایر نقاط جهان کاربرد داشته است. هم‌اکنون هم مشاهده میکنیم که نیروی دریایی راهبردی ایران برای حفظ منافع ملی ما و تضمین عبور امن کشتی‌ها در دریای سرخ به صورت فعال به اسکورت کشتی‌ها و ناوگان تجاری جمهوری اسلامی ایران مشغول هستند.
همچنین در جنوب خلیج فارس، ایران استان بحرین را داشت که تا سال 1350 اگرچه به صورت سمبلیک در مجلس ایران دارای بودجه بوده است. بنابراین هر گونه تحرک سایر دول از مبدا دریای سرخ باید حساسیت ایران را بر می‌انگیخت، چه رسد به حضور قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در فضای بی‌واسطه که خود داستان مفصلی است.
از سمت غرب کشور نیز مرزهای امنیتی ایران سواحل شرقی دریای مدیترانه است و هرگونه حضور و تحرک کشورهای فرامنطقه‌ای باید حساسسیت ایران را برانگیزد و به موقع اقدامات لازم را انجام دهد.
در طول زمان به واسطه عدم درک صحیح زمامداران و جا ماندن از قافله پیشرفت صنعتی و نظامی، کشور ما به شدت دچار عقب‌ماندگی‌ای شد که به خصوص از اوایل قرن هجدهم که توسعه صنعتی و متعاقب آن توسعه نظامی در غرب سرعت گرفت، بسیار بیشتر شد. عدم آگاهی و بی لیاقتی زمامداران ایران باعث شد که کشور ما بازیچه دست قدرتهای بزرگ آن روزگار قرار بگیرد. در تاریخ مشاهده می‌کنیم که بعضی اوقات فرانسوی‌ها، بعضی اوقات انگلیسی‌ها، گاهی امریکایی‌ها و البته روسیه تزاری در غالب ادوار-فرقی هم نمیکند که با ایران پیمان دوستی الی الابد داشته‌اند یا نه- در مواقع حساس، کشور ما را به راحتی مورد تجاوز و تجزیه قرار داده‌اند. این اتکای به بیگانه که در حکومت‌های پادشاهی ایران بخصوص در ۲۰۰ سال گذشته وجود داشته، پیوسته موجب ضرر و زیان کشور و از دست دادن بخش‌های عظیمی از بهترین، حاصلخیزترین، غنی‌ترین، پرآب‌ترین و حساس‌ترین سرزمین‌های کشور شده است. حتی میبینیم که این سرسپردگی و ضعف به جایی میرسد که منطقه آرارات را در زمان رضاشاه –انگار که مملکت ارثیه‌ی خانودادگی‌ست- مجانی به اتاترک می‌بخشند و یا در سال1349-1350 استان بحرین ایران با یک رفراندوم جعلی و با حماقتی که محمدرضا پهلوی از خود نشان میدهد، از دست میرود.
همه‌ی اینها به یک نتیجه میرسد؛ این که کشور ما راه دومی برای بقا ندارد. دوران انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، تنها بخش از دوران معاصر است که با قدرت، امنیت، استقلال و عزت واقعی ملت ایران را حفظ کرده و بحول و قوه الهی خواهد کرد. در سایر مواقع، حداقل در بیش از ۲۰۰ سال گذشته دائم بخش‌های عمده‌ای از سرزمین‌ ایران در جنگ یا بدون جنگ از دست رفته است.
غرض از بیان این تاریخچه این بود که بگوییم سرزمین طبیعی ایران همانند یک کاسه که از محتوای درون خودش محافظت میکند، در گذشته قادر بوده با کمترین هزینه و با کمترین نیرو امنیت کشور را تامین کند. اما در اثر خیانت‌هایی که زمامداران در گذشته به وطن کردند، انگار که دیواره‌های این کاسه با از دست رفتن سرزمین های پیرامونی ایران شکسته و تبدیل شده به یک بشقاب. بنابراین در عصر حاضر، برقراری امنیت و حفظ ملت بدون آگاهی نسبت به اوضاع کشورهای همسایه -چه بلاواسطه و چه با واسطه- مقدور نیست؛ یعنی ما بایستی تهدید و احتمال تهدید را از فواصل بسیار دورتر و در زمانی که امکان عکس‌العمل لازم را برای ما فراهم کند داشته باشیم. بالحاظ شرایط موجود و تغییرات به وجود آمده در جغرافیای سرزمینی ایران و آگاهی از این مسئله که در کشورهای تازه تاسیس شده پیرامونی ما وقایع به شکلی که منطبق با مصالح ایران باشد پیش نمیرود، می‌طلبد که بسیار هوشمندانه‌تر و به صورت پیشگیرانه برای حفظ ملتمان اقدام کنیم. مسئله حضور ایران در سوریه را از این دیدگاه میتوانیم بررسی کنیم. بنابراین الزامات جبری که ناشی از موقعیت‌های خاص جغرافیایی‌ست، گاهی رفتارهای سیاسی بسیار سنجیده‌ای را ضروری میکند و جهان‌بینی را به گونه ای سوق میدهد که بعضی اوقات ممکن است ظاهر امور را ناقض با دیدگاه‌های ایدئولوژیک نشان دهد و نوعی انعطاف‌پذیری را می‌طلبد که در کلام مقام معظم رهبری به عزت، حکمت و مصلحت اطلاق میشود. به عبارتی رفتار و تصمیم رهبری و مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران در تشخیص و هدایت قوای مادی و معنوی ایران انطباق دقیق با علم ژئوپولیتیک دارد و ایران به درستی، به موقع و قاطع به جهت تضمین امنیت ملی، قدرت ملی و حفظ نفوذ محور مقاومت در منطقه وارد عمل شد و این اقدام در راستای درک عمیق رابطه بین زمامداری و شناخت محیط دور و نزدیک می‌باشد.
مسئله مهم دیگری که لازم هست در تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به حضور ایران در سوریه مد نظر قرار بگیرد، اهمیت شناخت مصالح بلند مدت کشور در تبیین مسائل و وقایع و اقدام بموقع می باشد. در سوریه، آمریکا و غرب، روسیه، کشورهای عربی مثل عربستان سعودی، قطر، امارات و کشورهای غیرعرب مثل ترکیه و البته جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در منطقه، همگی آمدند ولی هر کدام اهداف خاص خود را دنبال می کردند. به عبارتی، همه در یک منطقه‌‌‌ی مهم جمع شده بودند و به شدت با هم رقابت می‌کردند ولی دلایل حضورشان در سوریه به هیچ عنوان یکسان نبود. رژیم صهیونیستی هم به طور فعال در مسئله ورود داشت و با کمی دقت میفهمیم فرقه داعش با اینکه داعیه‌ی حکومت عراق و شام را داشت و علیرغم اینکه بخش مهمی از جولان و شام در اشغال رژیم صهیونیستی بود، حتی یک سنگ هم بسمت رژیم غاصب اسرائیل پرتاب نکرد و اتفاقا کمک‌های زیادی هم از رژیم صهیونیستی دریافت نمود. اخبار موثق حتی حکایت از آن داشت که مجروحین داعش در سرزمین اشغالی فلسطین توسط صهیونیست‌ها درمان می‌شدند.
نکته مهم دیگری که در مسئله ورود ایران به سوریه حائز اهمیت است، تشخیص به موقع تهدید و دفع یک خطر قطعی و حتمی بود. طبیعی‌ست که هر اقدام موثر و موفق در چنین سطحی، تلفات انسانی و هزینه‌های مادی دارد اما این تلفات و هزینه ها با آثار بی‌عملی قابل مقایسه نیست و چه بسا در صورت غفلت و دیر اقدام کردن بایست با ده ها برابر تلفات و هزینه بیشتر مواجه می‌شدیم و معلوم هم نبود نتیجه قطعی و مورد نظر حاصل شود.
می‌توانیم این گونه مثال بزنیم: حکایت مقابله علیه تهدید داعش برای ایران، مثل این است که به جای اینکه تدبیری نیاندیشیم و مجبور شویم با ضایعات مادی و معنوی و تلفات انسانی یک سیل عظیم مواجه شویم، روی رودخانه‌ای که سیل از آن جاری می‌شود، یک سد احداث کنیم. بنابراین همه الزامات ملی، اسلامی، مذهبی و عقیدتی ایجاب می‌کرد که ما در سوریه به صورت جدی وارد عمل شویم و نتیجه لازم را کسب کنیم.
از طرفی بد نیست از خود سوال کنیم چطور کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه و سایر قدرت های جهانی بعضا از مسافت‌های بیش از ۱۰ هزار کیلومتر از منطقه، منافع ملی و همچنین امنیت ملی خود را در مناطق پیرامونی ما (افغانستان،عراق،سوریه،خلیج فارس و...) تعریف می‌کنند و ما که در بطن حوادث هستیم و تاثیر آنرا مستقیم لمس میکنیم، غافل بمانیم؟ قطعاً نسل های آینده ما را در این کوتاهی نمی‌بخشیدند.
یکی از نکات دیگری که در خصوص ورود ایران در مسئله سوریه قابل ذکر است، در میثاق ملی ایرانیان که همان قانون اساسی‌ست دیده می‌شود و ایران بر مبنای مبانی محکم دینی در دفاع از مظلوم و همچنین انطباق مواضع ایران با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که لااقل حق مسلمانان فلسطین را در بخشی از سرزمین‌های اشغالی برای داشتن یک کشور مستقل به رسمیت شناخته است، می‌باشد.
نکته مهم دیگری که باید عرض کنم اقدام ایران در سوریه شکستن حلقه محاصره ایران توسط آمریکا و کشورهای مستکبر غربی و همچنین رژیم اشغالگر قدس است ،از این جهت ورود در سوریه کاملاً عقلایی و منطبق بر منافع ملی و امنیت ملی ایران است و ما با هزینه به مراتب کمتر در سوریه از خسارات سنگین و تلفات وسیع انسانی در آینده پیشگیری کردیم
دیگر مسئله‌ی مهمی که در رابطه با ورود ایران در سوریه لازم است مد نظر قرار گیرد این است که در تمام طول سال‌های دفاع مقدس که کشور ما در تحریم شدید بین‌المللی توسط قدرت‌های شرق و غرب جهان قرار داشت، تنها کشوری که مواضع و خط و مشی سیاسی منطبق با مواضع ایران داشت، کشور سوریه بود. این کشور به عنوان تنها بازمانده مقاومت در مقابل رژیم اشغالگر قدس، هر آنچه در توان داشت در زمان دفاع مقدس به ایران کمک می کرد. این همسوئی در دوران دفاع مقدس و همچنین انطباق راهبرد ایران با مواضع سوریه در نقش خط مقدم محور مقاومت، می‌طلبد که ایران مانع از سقوط خط مقدم جبهه مقاومت در منطقه شود. خطر از دست دادن سوریه برای ایران مثل سقوط خط مقدم جبهه می‌باشد؛ حفظ این خط مقدم بسیار کم‌هزینه‌تر ازبازپس گیری مجدد آن است. می‌توانیم اینگونه بیان کنیم که سقوط حکومت سوریه برای ایران همانند خراب شدن یک ساختمان عظیم می‌باشد؛ به این جهت که ماه ها و شاید سال‌ها زمان نیاز باشد که با به پای کار آوردن تخصص‌های مختلف و فراهم کردن سرمایه و ابزار زیاد بتوانیم یک ساختمان عظیم را ایجاد کنیم اما از بین بردن آن سازه بزرگ با هزینه کم و در زمان کم می‌تواند صورت بگیرد. بنابراین چنانچه ما دفاع از ملتمان و ارزشهای ملی و مذهبی‌مان را از هزاران کیلومتر دورتر یعنی از خاک سوریه انجام نمی‌دادیم، می‌بایست در داخل شهرهای ایران با هزینه‌های بسیار سنگین‌تر و با دادن شهدایی حتی صدها برابر آنچه در سوریه به شهادت رسیدند اقدام می‌کردیم و معلوم هم نبود که در چه زمانی به نتایج مطلوب برسیم.
حمله عناصر داعش به شاهچراغ و همچنین حمله به مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز در سال‌های گذشته بخش کوچکی از خطر عظیمی بود که در صورت غفلت از مسئله سوریه میتوانست دامنگیر ملت بزرگوار ما شود. بنابراین جا دارد جوانان رشید و برومندی را که خطر و تکلیف را قبل از همه درک نموده و جانفشانی کردند ارج نهاده و قدردان رشادت آنها و صبوری خانواده معظم‌شان باشیم.
با یک نگاه اجمالی می‌توانیم بگوییم که هر آنچه در منطقه قفقاز یعنی در کشورهای گرجستان، آذربایجان و ارمنستان رخ می‌دهد و هر اتفاقی که کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق و کشورهای واقع در شرق مدیترانه روی می دهد، مستقیماً با امنیت جمهوری اسلامی ایران و بقای ملت ما ارتباط مستقیم دارد و خواهد داشت. برای مثال جنگ و ناامنی در افغانستان، میلیون‌ها تبعه افغانستان را از زمان انقلاب اسلامی راهی شهرهای ایران کرده است و به عبارتی ما پذیرای یک ملت دیگر در کشورمان هستیم. این خود مشخص می کند چه حجم عظیمی از منابع کشور در این راستا و در طول ده‌ها سال هزینه شده و می‌شود. علاوه بر آن، معضلاتی چون مواد مخدر و ناامنی در مرز مشترک و حتی وصول حقابه ایران نیز ایجاد شده‌اند. نفوذ گروهک‌های معاند و تجزیه طلب از خاک پاکستان مثل گروهک ریگی و بازمانده های آنها که هرازگاهی موجب شهادت جوانان مملکت در جنوب شرق کشور می‌شود -که متاسفانه آمار کمی هم نیست- بیانگر این مطلب است که مرزهای امنیتی ایران بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی‌مان می باشد. همچنین وجود حکومت صدام حسین و رژیم بعث عراق، تقویت گروهکهای تجزیه طلب در شمال غرب کشور و همچنین جنوب غرب کشور در خوزستان نشان می‌دهد که مرزهای امنیتی ایران در شمال غرب و غرب کشور بسیار دورتر از مرزهای رسمی و قراردادی هستند. بنابراین چه کسانی که دغدغه دینی دارند و چه کسانی که دغدغه ملی دارند بایستی به اتفاق و وحدت بر این امر قائل باشند که حفظ کشور، حفظ مردم و حفظ ارزش‌های ملی و مذهبی نیازمند این است که کشور ما تهدیدات و خطر های محتمل را از هزاران کیلومتر دورتررصد کرده و چه بسا لازم باشد با خون ها و سرمایه‌های محدودتر از ملت بزرگوارمان و سرزمین مادری به بهترین نحو دفاع نماییم.
در خاتمه من دعوت می‌کنم از جوانان عزیز که با مطالعه تاریخ و جغرافیای ایران از منابع مکتوب و معتبر، نسبت به افزایش سطح آگاهی‌های خودشان اقدام نمایند. این آگاهی قطعاً دشمنان ما را مایوس و در ایجاد فضای فتنه ناکام خواهد کرد و نسل های آگاه آینده به بهترین شکل قادر به دفاع از سرزمین مادری و ارزشهای ملی و مذهبی خود خواهند بود.
تشکر می کنم از صبوری شما و آرزو می‌کنم در این جهاد تبیین انشاالله سربلند و موفق باشید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجید کشمیری/ مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار