آیا اگر در آن زمان بودیم، یار حسین(ع) می ماندیم؟
«سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر اهل خواص کوفه داد و دینشان را خرید» که هر دینار طلا چهار و نیم گرم است و اگر هر گرم طلا را حدود 100 هزار تومان درنظر بگیریم به میزان امروز یزید به هر کدام از آن ها بیشتر از 13 میلیارد تومان داده است؛ واقعا اگر در آن زمان بودیم یار حسین(ع) می ماندیم؟
کد خبر: ۳۱۰۳۰۲
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹ 11 October 2016
 از وعده یزید تا اختلاس‌های امروز
 
در جایی خواندم «سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر اهل خواص کوفه داد و دینشان را خرید».  
هر دینار طلا چهار و نیم گرم است و اگر هر گرم طلا را حدود 100 هزار تومان درنظر بگیریم به میزان امروز یزید به هر کدام از آن ها بیشتر از 13 میلیارد تومان داده است؛  واقعا اگر در آن زمان بودیم یار حسین(ع) می ماندیم؟
 
کشوری که با تفکر اسلامی بنا شده است حالا کارش به جایی رسیده که هر روز از گوشه ای از آن خبر اختلاس رو می شود و مثل بمب صدا می کند. یکبار خبر اختلاس 3 هزار میلیارد ریالی درمی‌آید و یکبار هم اسم بابک زنجانی سر زبان ها می افتد که فلان کرده است و فلان؛ از خیلی ها هم اسم می برد که با رشوه هایش پایشان لغزیده اما فقط اوست که پایش به دادگاه کشیده می شود.  
 
حالا هم که حقوق های نامتعارف مدیران دولتی تیتر اخبار رسانه ها شده است. روزی نیست که فیش حقوقی آقا یا آقازاده ای رو نشود. تا جایی که آخر به این نتیجه می رسی آنقدرها هم که می گویند خزانه دولت خالی نیست. انگار خزانه دولت اختصاصی عده‌ای شده و سهم مردم از آن تنها، ته مانده‌اش است که در شب واریز یارانه‌ ۴۵۵۰۰ تومانی عده‌ای تب و لرز می کنند!
 
در فیلم «لانتوری» وقتی خبر اختلاس و دزدی یکی از مدیران برملا می شود آقازاده اش حرف جالبی می زند که «پدر من عرضه داشت، تونست، بالا کشید، هر کسی دیگه هم جای اون بود همین کارو می کرد». خوب که فکر کنی می بینی لتگار حرفش بی راه هم نیست با این‌همه خبرهای جور واجور اختلاس و دزدی!
 
مگر نه این است که علی(ع) که هر روز سنگ و او فرزندانش را با زنجیرهای خاردار به سینه می زنیم و قمه تیزش را بر سر، تا شاید قطره خونی از سر و سینه مان جاری شود و تصور کنیم که دیگر همه گناهانمان پاک شده؛ اجازه نمی داد ذره ای از بیت المال مسلمین در گوشه ای از بلاد اسلامی جابه جا شود؛ مگر نشیده ایم که وقتی برادرش از او تقاضای بیشتر از حقش از خزانه بیت المال را داشت دست خود را در برابر آتش قرارداد و گفت منی که تاب تحمل آتش این دنیا را ندارم چگونه می توانم آتش هولناک آخرت را تحمل کنم.
 
مگر همین ها را بارها و بارها در محافل و مجالس مختلف وعظ و سخنرانی در گوشمان نخوانده‌اند؟ و نخوانده‌ایم! والله که این حرف ها فقط برای موعظه کننده بر بالای منبر و موعظه شونده مجلس نیست که از این گوش وارد شود و از گوش دیگر خارج.  
 
حالا با این کارهایشان دارند تیشه می زنند به ریشه نظامی که با تفکر اسلامی به وجود آمد و هوای جامعه را روز به روز آلوده‌تر می کنند... و عاشورا عبرت است و مباد که «ولی» تنها بماند!
 
حالا می فهمم که حسین بن علی(ع) حق داشت فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را برآورد. حسین(ع) نمرده، شهید نشده است؛ هنوز هم زنده است. او در وجدان ما و در عمق وجودمان زنده است فقط منتظر است تا پاسخش را بدهیم.  
 
تصور نکنیم یزید مُرد و نابود شد. مهدی(عج) هم که ظهور کند ندای «هل من ناصر»ش فضای عالم را پُر خواهد کرد و یزدیانی هستند که با وعده های دنیایی ودل‌فریبشان از قافله 313 نفر، بازدارندمان... کمی فکر کنیم که در کدام سو ایستاده‌ایم و خواهیم بود؟
 
مریم ذوالفقاری - تابناک رضوی 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار