۲۵ فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری
روز 25 فروردین ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است و همه ساله مراسم بزرگداشت این شاعر و عارف نامی برگزار می شود.
کد خبر: ۴۰۷۲۷۱
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۷ 14 April 2017
هفت شهر عشق عطار

هفت شهر عشق عطارهفت شهر عشق عطار
هفت شهر عشق عطارهفت شهر عشق عطارهفت شهر عشق عطارهفت شهر عشق عطارهفت شهر عشق عطار

فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی نیشابوری شاعر و عارف نام آور ایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. ولادتش به سال 537 در کدکن از توابع نیشابور اتفاق افتاده است.از ابتدای کار او اطلاعی در دست نیست جز آنکه نوشته اند پدر وی در شادیاخ نیشابور، عطار عظیم القدری بود و بعد از وفات او فریدالدین کار پدر را دنبال کرد و دکان عطاری (دارو فروشی) آراسته داشت.
مسلما عطار در آغاز حیات و گویا تا مدتی از دوره ی تحقیق در مقامات عرفانی، شغل دارو فروشی خود را که لازمه ی آن داشتن اطلاعاتی از طب نیز بوده حفظ کرده و در داروخانه سرگرم طبابت بوده است. خود در کتاب خسرونامه گوید:
به من گفت ای بمعنی عالم افروز
چنین مشغول طب گشتی شب و روز
و باز در مصیبت نامه گفته است:
مصیبت نامه کاندوه جهانست
الهی نامه کاسرار عیانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز
چگونه زود رستم زین و آن باز
به داروخانه پانصدشخص بودند
که در هر روز نبضم می نمودند
با توجه به اشاره ی شاعر، معلوم می شود که انقلاب حال او هم در زمان پزشکی و داروگری دست داده بود و او آثاری در همان ایام پدید آورد. بنابراین افسانه ی معروفی که درباره ی انقلاب حال عطار موجود است ساختگی به نظر می آید. درباره ی این حادثه جامی چنین آورده است: «گویند سبب توبه وی آن بود که روزی در دکان عطاری مشغول معامله بود، درویشی آنجا رسید و چندبار- شیءالله – گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت چنانکه تو خواهی مرد! درویش گفت تو همچون من می توانی مرد؟ عطار گفت: بلی! درویش کاسه ی چوبین داشت، زیر سرنهاد و گفت الله و جان بداد. عطار را حال متغیر شد، دکان بر هم زد و به این طریق در آمد.»
عرفا درباره مشایخ متقدم از اینگونه اقوال بسیار دارند. مسلماً انقلاب حال عطار در همان اوان که از راه پزشکی و داروفروشی به خدمت خلق سرگرم بود، دست داد و او که سرمایه ی کثیری از ادب و شعر اندوخته بود، اندیشه های عرفان خود را به نظم روان دل انگیز در می آورد و همچنان به کار خود ادامه می داد و این حالت بسیاری از مشایخ بود که وصول به مقامات و مدارج معنوی آنان را از تعهد مشاغل دنیوی و کسب معاش باز نمی داشت.
نورالدین عبدالرحمن جامی، یعنی قدیمی ترین کسی از متصوفه که به زندگی عطار اشاره کرده، او را از مریدان شیخ مجدالدین بغدادی - معروف به خوارزمی - از تربیت یافتگان شیخ نجم الدین کبری شمرده است. اگر چه عطار در ابتدای تذکرةالاولیا به رابطه ی خود با مجدالدین بغدادی اشاره کرده است، لیکن در آنجا تصریحی نیست بر اینکه از پیروان و تربیت یافتگان وی باشد.
 به هر حال عطار قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراء النهر بسیاری از مشایخ را زیارت کرد و در همین سفرها و ملاقاتها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی نیز رسید. می گویند در پیری شیخ هنگامی که بهاءالدین محمد پدر جلال الدین محمد معروف به مولوی با پسر خود رهسپار عراق بود، در نیشابور به خدمت شیخ رسید و شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن هنگام کودکی خردسال بود، بداد.
عطار مردی پرکار و فعال بود و چه هنگام اشتغال به کار عطاری و چه در دوره ی اعتزال و گوشه گیری، که گویا در اواخر عمر دست داده بود، به نظم مثنویهای بسیار و پدیدآوردن دیوان غزلیات و قصائد و رباعیات خود و تألیف کتاب نفیس و پر ارزش تذکرةالاولیا سرگرم بود. دولتشاه درباره آثار او گوید: « و شیخ را دیوان اشعار بعد از کتب مثنوی چهل هزار بیت باشد از آن جمله دوازده هزار رباعی گفته و از کتب طریقت تذکرةالاولیاء نوشته و رسایل دیگر به شیخ منسوب است، مثل اخوان الصفا و غیر ذلک و از نظم آنچه مشهور است این است: اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه، جواهرالذات، وصیت نامه، منطق الطیر، بلبل نامه، حیدرنامه، شترنامه، مختارنامه و شاهنامه. دوازده کتاب نظم است و می گویند چهل رساله نظم کرده و پرداخته؛ اما نسخ دیگر متروک و مجهول است و قصاید و غزلیات و مقطعات شیخ به همراه رباعیات و کتب منثور وی از صدهزار بیت افزون است.»
شاعر خود در قسمتی از منظومه خسرو نامه ی خویش مثنویات خود را نام برده است. غیر از آنچه در قول دولتشاه و ابیات عطار دیده ایم آثار متعدد دیگری را نیز بدو نسبت داده اند و به قول هدایت در ریاض العارفین «گویند کتب شیخ یکصد و چهارده جلد است» و این عدد حقیقتا اغراق آمیز به نظر می رسد.
غیر از اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه، جواهرالذات (یا جوهر ذات)، وصیت نامه، منطق الطیر، بلبل نامه، حیدرنامه، (یا حیدری نامه)، شترنامه، مختارنامه، شاهنامه، خسرونامه (یا گل و خسرو)، دیوان غزلیات و قصاید و رباعیات که تاکنون دیده و گفته ایم، منظومه ای دیگر به نام مظهر العجایب، هیلاج نامه، لسان الغیب، مفتاح الفتوح، بیسر نامه (یا پسرنامه)، سی فصل و جز آنها را هم بدو منسوب دانسته اند که بعضی از آنها به سبب رکاکت الفاظ و سستی فکر و اندیشه و اظهار تمایل شدید و متعصبانه به تشیع، مسلماً از عطار نیشابوری نیست و از شاعر دیگریست که به عطار نسبت یافته است.

عکاس: شبنم مقدم/ تابناک رضویهفت شهر عشق عطار
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار