1ـ «یوم تجدکل نفس ما عملت من خیر محضرا. و ما عملت من سوء تودّ لو ان بینها و بینه امداً بعیدا: [روز قیامت] انسان هر کار خیری را که انجام داده است، حاضر شده میبیند، و همچنین کردههای بد خود را. و دوست دارد [و آرزو میکند] که بین او و کارهای بدش فاصله زیادی میبود.» (آل عمران: 30)
1ـ «و وُضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقول یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لایغادر صغیره و لا کبیره الا احصاها، و وجدوا ما عملوا حاضراً و لایظلم ربک احدا: [روز قیامت] پرونده اعمال انسان در اختیارش قرار میگیرد. گنهکاران را ترسان و لرزان میبینی و میگویند: وای بر ما! این چگونه کتابی است که اعمال ما را از کوچک و بزرگ فرو نگذاشته و همه را ثبت کرده؟ و اعمال خود را حاضر میبینند. و پروردگارت بر هیچ کس ظلم نمیکند.» (کهف: 49)
2ـ «و جاءت کل نفس معها سائق و شهید. لقد کنت فیغفله من هذا فکشفتا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید: [روز قیامت] همه انسانها در حالی که دو فرشته همراهشان است، در محشر حاضر میشوند. [گفته میشود:] از این روز در غفلت بودی، پرده غفلت را کنار زدیم و اینک بیناتر شدی.» (ق:22)
3ـ «یا ایها الذین کفروا لاتعتذروا الیوم انما تجزون ما کنتم تعملون: ای کافران! امروز [قیامت] عذرخواهی نکنید. پاداش اعمالتان را میبینید.» (تحریم: 7)
4ـ «و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله: هر کار خیری که قبلاً فرستادهاید، آن را نزد خدا مییابید.» (مزمل:20)
5ـ «یومئذ یصدر الناس اشتاتاً لیروا اعمالهم. فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره. و من یعمل مثقال ذره شراً یره: [روز قیامت] مردم از قبرها بیرون آیند تا اعمال خود را ببینند. هر کس ذرهای کار خیر انجام داده میبیند و همچنین هر کس ذرهای کار شر انجام داده، میبیند.» (زلزال: 8)
به خواست خدای سبحان در مقالات آینده از روایات استفاده خواهد شد.
ای دریده پوستینِ یوسفان!
گرگ برخیزی از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
میدرانند از غضب، اعضای تو
زانچه میبافی همهروزه، بپوش
زانچه میکاری همه ساله، بنوش
گر ز خاری خَستهای، خود کِشتهای
ور حریر و قزدری، خود رشتهای
چون ز دستت زخم بر مظلوم رُست
آن درختی گشت و زان زقّوم رُست
این سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دُمت
حشر پر حرص خس مردارخوار
صورت خوکی بوَد روز شمار
زانیان را گَنده اندام نهان
خمرخواران را بود گند دهان
گند مخفی کان به دلها میرسید
گشت اندر حشر محسوس و پدید
بیشهای آمد وجود آدمی
برحذر شو زین وجود، ار آدمی
ظاهر و باطن اگر باشد یکی
نیست کس را در نجات او شکی
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشوک
حکم آن خو راست کو غالبتر است
چون که زر بیش از مس آمد، آن زر است
سیرتی کاندر وجودت غالب است
هم بر آن تصویر حشرت واجب است