پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از معادلات منطقه ای قدرتهای بزرگ و در رأس آنها آمریکا را تغییر داد، بنابراین از همان ابتدا شروع به دسیسه سازی علیه نظام اسلامی در منطقه کردند. غرب و آمریکا از استقلال ایران احساس خطر کردند، زیرا بیم آن داشتند کشورهای دیگر با الگو قرار دادن ایران، با تمایل به استقلال به سوی آرمانهای آزادی خواهانه گرایش پیدا کنند واین با منافع استعمار گران همخوانی نداشت.
بنابراین از آن زمان تا کنون، آمریکا و استکبار جهانی همواره سعی کردهاند که با مخدوش کردن استقلال ایران و با اعمال و تحمیل غیر انسانی ترین رفتارها مانند جنگ و تحریمها، چهره کشور ما را در افکار عمومی دنیا مخدوش کنند و هراسناک جلوه دهند.
زیانبار ترین وجه انقلاب اسلامی برای دولتمردان آمریکا آن بوده که ایران از لحاظ اعتقادی، دیپلماسی سیاسی و فعالیتهای علمی همتا و رقیب نداشته و پس از فروپاشی شوروی سابق ، جمهوری اسلامی، ندای آزادی و استقلال در همه حوزه های وابستگی را به گوش جهانیان رساند و به همه ثابت کرد که در مقابل فشار کشور های غربی بخصوص آمریکا مقاوم بوده و نیاز به کمک غربی ها ندارد و در این میان آمریکا و غرب در هر فرصتی کوشیده اند ایران را از حقوق خویش دور کنند .
بنابراین واقعیت پوشیده ای نیست که آمریکا با اصل مشکل دارد و پرداختن به موضوعاتی چون مسأله هسته ای ایران یک بازی سیاسی بیش نیست، زیرا تا کنون بارها اعلام کرده که اگر مشکل هسته ای با ایران حل شود ، هنوز مسایل مختلف دیگری پیش روست که اقدامهای علیه این کشور را ایجاب می کند.
به عقیده کارشناسان، تفاوتاصلی ما و آمریکا در راهبردهای قدرت نرم در منطقه خاورمیانه این است که ایران برای پیشبرد اهدافش دارای یک راهبرد منسجم است، اما آمریکا چنین انسجامی ندارد و عملکرد این دولت در خاورمیانه طی دهه های اخیر در بردارنده مجموعهای از سیاستهای نامنسجم، بیاثر و نامرتبط و تخریبی است. مثلاً وحشت آفرینی علیه کشورمان تا کنون سبب خریدهای هنگفت تسلیحات آمریکایی از سوی عربستان و امارات شده، اما به علت سیاستهای غیر معقولانه ایالات متحده، این خریدها به ایجاد یک ائتلاف قدرتمند در برابر ایران منجر نشد و این موضوع تا حد زیادی ناشی از نبود هماهنگی میان نهادهای داخلی دولت آمریکاست.
از سوی دیگر سیاستهای ایران در بحرین، یمن و عربستان هوشمندانه بوده است. راهبرد ایران صرفاً بر توسعه انرژی هستهای منحصر نیست، بلکه همواره یک راهبرد پیچیده و چند بعدی در حوزههای قدرت نرم و سخت را در خاورمیانه دنبال میکند واین برای آمریکا زیانبار بوده است.
مصر، کرانه باختری و نوار غزه، افغانستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، مناطقی هستند که ایران در آنها گستره نفوذ و قدرت خود را افزایش داده و این خوشایند آمریکا نیست.
به طور قطع می توان گفت، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون همه اقدامهای آمریکا در چارچوب اقدامهای قهرآمیز بوده و بنابراین ارایه مشوقها و پیشنهاد مذاکرات نیز، جزو این اقدامها محسوب میشود. بنابراین برای کشور با نفوذی چون ایران، سه انتخاب منطقه گرایی در سیاست خارجی، ظرفیت سازی در تولید نفت خام و گاز طبیعی و ایجاد یک شبکه روابط عمومی در سطح جهانی برای نشان دادن واقعیتهای ایران می تواند راهگشا باشد.محمد محمدی، کارشناس خاورمیانه
پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از معادلات منطقه ای قدرتهای بزرگ و در رأس آنها آمریکا را تغییر داد، بنابراین از همان ابتدا شروع به دسیسه سازی علیه نظام اسلامی در منطقه کردند. غرب و آمریکا از استقلال ایران احساس خطر کردند، زیرا بیم آن داشتند کشورهای دیگر با الگو قرار دادن ایران، با تمایل به استقلال به سوی آرمانهای آزادی خواهانه گرایش پیدا کنند واین با منافع استعمار گران همخوانی نداشت.
بنابراین از آن زمان تا کنون، آمریکا و استکبار جهانی همواره سعی کردهاند که با مخدوش کردن استقلال ایران و با اعمال و تحمیل غیر انسانی ترین رفتارها مانند جنگ و تحریمها، چهره کشور ما را در افکار عمومی دنیا مخدوش کنند و هراسناک جلوه دهند.
زیانبار ترین وجه انقلاب اسلامی برای دولتمردان آمریکا آن بوده که ایران از لحاظ اعتقادی، دیپلماسی سیاسی و فعالیتهای علمی همتا و رقیب نداشته و پس از فروپاشی شوروی سابق ، جمهوری اسلامی، ندای آزادی و استقلال در همه حوزه های وابستگی را به گوش جهانیان رساند و به همه ثابت کرد که در مقابل فشار کشور های غربی بخصوص آمریکا مقاوم بوده و نیاز به کمک غربی ها ندارد و در این میان آمریکا و غرب در هر فرصتی کوشیده اند ایران را از حقوق خویش دور کنند .
بنابراین واقعیت پوشیده ای نیست که آمریکا با اصل مشکل دارد و پرداختن به موضوعاتی چون مسأله هسته ای ایران یک بازی سیاسی بیش نیست، زیرا تا کنون بارها اعلام کرده که اگر مشکل هسته ای با ایران حل شود ، هنوز مسایل مختلف دیگری پیش روست که اقدامهای علیه این کشور را ایجاب می کند.
به عقیده کارشناسان، تفاوتاصلی ما و آمریکا در راهبردهای قدرت نرم در منطقه خاورمیانه این است که ایران برای پیشبرد اهدافش دارای یک راهبرد منسجم است، اما آمریکا چنین انسجامی ندارد و عملکرد این دولت در خاورمیانه طی دهه های اخیر در بردارنده مجموعهای از سیاستهای نامنسجم، بیاثر و نامرتبط و تخریبی است. مثلاً وحشت آفرینی علیه کشورمان تا کنون سبب خریدهای هنگفت تسلیحات آمریکایی از سوی عربستان و امارات شده، اما به علت سیاستهای غیر معقولانه ایالات متحده، این خریدها به ایجاد یک ائتلاف قدرتمند در برابر ایران منجر نشد و این موضوع تا حد زیادی ناشی از نبود هماهنگی میان نهادهای داخلی دولت آمریکاست.
از سوی دیگر سیاستهای ایران در بحرین، یمن و عربستان هوشمندانه بوده است. راهبرد ایران صرفاً بر توسعه انرژی هستهای منحصر نیست، بلکه همواره یک راهبرد پیچیده و چند بعدی در حوزههای قدرت نرم و سخت را در خاورمیانه دنبال میکند واین برای آمریکا زیانبار بوده است.
مصر، کرانه باختری و نوار غزه، افغانستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، مناطقی هستند که ایران در آنها گستره نفوذ و قدرت خود را افزایش داده و این خوشایند آمریکا نیست.
به طور قطع می توان گفت، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون همه اقدامهای آمریکا در چارچوب اقدامهای قهرآمیز بوده و بنابراین ارایه مشوقها و پیشنهاد مذاکرات نیز، جزو این اقدامها محسوب میشود. بنابراین برای کشور با نفوذی چون ایران، سه انتخاب منطقه گرایی در سیاست خارجی، ظرفیت سازی در تولید نفت خام و گاز طبیعی و ایجاد یک شبکه روابط عمومی در سطح جهانی برای نشان دادن واقعیتهای ایران می تواند راهگشا باشد.