کد خبر: ۶۹۷۶
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹ 22 February 2015

آمریکا در طول حیات سیاسی خود نقشهای تاریخی بسیاری مانند: نقش جمهوری امپریالیستی؛ از آغاز تشکیل تاریخی خود تا جنگ جهانی اول. نقش مدافع آزادی و دموکراسی؛ ...

از جنگ جهانی اول تا دوم. نقش رهبری دنیای آزاد؛ در طول دوره جنگ سرد و نقش ژاندارم جهانی؛ پس از جنگ سرد. در نظام بین الملل بازی کرده است و همه این نقشها را در شرایط بحرانی دنیا ایفا کرده، شرایطی که خود در ایجاد آن سهم اصلی داشته است .

تحولات تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که تمام رویکردهای نظری و رهیافتهایی که مبنای سیاستگذاری ملی و بین‌المللی کشورها قرار می گیرد، در دوران گذار طراحی می‌شود و این امر توسط کسانی ارایه می‌شود که نسبت به روندهای نظام بین‌الملل و تهدیدات آینده از اطلاعات و تحلیل مناسب‌تری برخوردارند.

واقعیت این است که اروپا و ژاپن به عنوان عوامل تأثیر گذار در عرصه اقتصاد جهانی توجه چندانی به مسایل پیش روی جهان ندارند، اما مداخله یک طرفه آمریکا در مسایل، همیشه ناشی از حوادث سیاسی و نظامی بوده است، نمونه کاملاً بارز آن را می توان حمله به عراق نام برد.

به عبارت دیگر، فرآیند جهانی شدن بر اقتصاد آمریکا بی تأثیر نخواهد بود و نمی توان تأثیر جهانی شدن را در آمریکا نادیده گرفت، چراکه جهانی شدن در حال تغییر دادن آمریکاست، همچنان که تأثیر بسیار زیادی در آرایش مشاغل این کشور گذاشته است، بیکاری‌ها روز به روز در این کشور رو به افزایش است، غولهای بزرگ اقتصادی که بیشتر آنها در آمریکا هستند، یا دچار ورشکستگی شده و یا در حال ورشکستگی هستند و این موضوع نشان می دهد که آمریکا همانند دیگر کشورها در حال چشیدن طعم بد اقتصاد جهانی است و در این امر نیز مستثنا نخواهد بود.

بنابراین «آمریکایی شدن» که همان تحمیل پروژه آمریکایی به تمام دنیاست و چیزی به جز پروژه امپراتوری آمریکا را که هدف آن توسعه مادی مرکز به کمک نهادهای اداری و استعمار کشورهای اطراف نیست، می توان یک شکست نام برد .

پیشرفتهای علمی و فنی قرون گذشته را نمی توان به حساب آمریکا و یا اروپا گذاشت، بلکه علت پیشرفت قابل توجه جهان در قرون اخیر، به مجموعه ای از عوامل پیچیده و به هم پیوسته ای بر می گردد که شایسته است جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

بنابراین اگر بپذیریم معیار قضاوت ما برای موفق و یا ناموفق طرحی، عدالت، حقیقت، صلح و رشد انسانی (نه فقط مادی) باشد، می توانیم بگوییم که پروژه «آمریکایی شدن» در اکثر زمینه های فرهنگی و اقتصادی و انسانی با شکست مواجه شده است.

اما در مورد صلح، این اعتقاد وجود دارد که تا پایان سال 1991 دنیا در وحشت از درگیری دو رقیب مسلح به تسلیحات هسته ای به سر می برد و در التهاب این رقابت و جنگ سرد در استرس قرار داشت اما اینک و پس از سقوط شوروی، جهان بیش از همیشه در التهاب جنگ می سوزد، زیرا در بیشتر درگیری‌های مرگبار در سراسر جهان، آمریکا نقش بسیار مؤثری را ایفا می کند.

با این همه، پروژه امپریالیسم آمریکا نمی تواند موفق باشد، چرا که شرط موفقیت آن نابودی انسانیت است . سیاستمداران آمریکایی، انسان را در گروه های حرفه ای و مادی ارزیابی می کنند، مانند گروه‌های مصرف کننده، رأی دهنده، تولید کننده، تروریست، علمی و... . این شکل مادی که جهان انسانیت در آن گم است، مخالفان بسیار جدی یافته و واکنشهای بسیار خشن که متعاقب این اندیشه، در جهان بروز کرده، نشان دهنده این است که زخمی را که پروژه مادیگری به طبیعت انسانی وارد آورده، چقدر عمیق است .


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار